گزیده ای از کتاب فوق العاده جادوی کار پاره وقت اثر جیم ران
کار پاره وقت، واقعا ارزشمند است چراکه میتواند نحوه و سبک زندگی هر شخصی را تغییر دهد.
– لزوما پول نیست که زندگی شما را تغییر میدهد، بلکه نحوهی استفاده از پولتان است که زندگی شما را متحول میکند و سبک زندگی شما را تغییر میدهد. این مساله به نوبهی خود باعث یک دعوت کلاسیک میشود، چون برای مردم این سوال پیش میآید که شما چه کاری دارید انجام میدهید.
– اتفاقاتی که در زندگی شما روی میدهند، مسیر زندگی شما را تعیین نمیکنند، بلکه این چگونگی برخورد شما با این وقایع است که آیندهی شما را میسازد….جیم ران
– نخستین چیزی که در زندگی مالی تجربه کردم، ورشکستگی بود! و دومین چیزی که میخواستم به دست آورم، ثروت!
– شما در هر دوره ای از زندگی که به سر میبرید، اگر بخواهید می توانید آیندهی خود را تغییر دهید، تنها کافیست به طور درونی و قلبی، در پی دستیابی به آرزوهایتان باشید.
– آیندهی شما، نوشته نشده است و هیچ قانونی برای نرسیدن به آرزوهایتان وجود ندارد، پس آیندهتان را خودتان تعیین میکنید و این چیزی است که ما آن را فرصت مینامیم.
– میدانید چرا اغلب مردم هیچگاه اتفاق مهمی در زندگیشان نمیافتد؟ به خاطر اینکه هرگز به دنبال دانش “من چگونه میتوانم بهتر زندگی کنم؟” نبودهاند و در این زمینه کتابی نخواندهاند و به سمیناری نرفتهاند.
– اتفاقاتی که در محیط بیرونی برای شما رخ میدهند، چندان اهمیت ندارند زیرا این اتفاقات به طور یکسان برای همه وجود دارد.
– شانس و فرصت همواره با دشواری عجین است.
– اگر میخواهید نتایج تان تغییر کند، این شما هستید که نخست باید تغییر کنید.
– نخواه که مسایل آسان تر شوند و مشکلات کمتری داشته باشی، بلکه تلاش کن که تو توانمندتر شوی و مهارتهای بیشتری کسب کنی!
– هیچگاه نخواهید چالشهای کمتری داشته باشید، بلکه بخواهید خرد و آگاهی بیشتری پیدا کنید. همواره آمادهی رویارویی با چالشها باشید، زیرا بدون آنها،هرگز رشد نخواهید کرد.
– درک چالشها، کلید وسعت دادن آگاهی و خرد شماست تا بتوانید بر آنها چیره شوید.
– با بالا بردن نتایج عددی، فقدان مهارتهای لازم را جبران کنید.
– اگر تصمیم دارید ثروتمند شوید، قانون نسبتها را در نظر بگیرید وآن را در کسب و کار خویش به کار ببندید.
– قانون کاشت و برداشت،در راستای قانون نسبتهاست.
– بگذارید موضوعات به روال خود اتفاق بیافتند. دنبال چراهای این موضوعات نروید. پاسخ در ساختار و نتایج ماجراست. شما فقط هنگامی که کسی از ادامهی فعالیت خود دست بر میدارد، به خود بگویید: او یکی از کسانی است که به فعالیت خود ادامه نمیدهد.
– شما نباید با خود بگویید چرا من در چنین وضعیت و شرایطی هستم.
– نا امیدیهای خود را کنترل کنید.
– اگر شما برای کاری به دنبال شخص مناسبی بگردید، نهایتا شخص مورد نظر را پیدا خواهید کرد.
– شخص مقابل را قانع کنید که این محصول، بهترین محصول است و این جاست که مشتری، حاضر به خرید محصول میشود. این هنر سادهی فروشندگی است!
– دو نوع معرفی وجود دارد: معرفی رسمی و معرفی غیر رسمی.
– یکی از مهمترین بخشهای جذب افراد تازه، پیگیری است.
– شما باید برای هر فرد تازه، هم پدر باشید و هم مادر!
– تغذیه به وسیلهی ایدههای سازنده، محافظت و کمک در دفاع از صداهای معترض بیرونی که سعی در خارج کردن شما از راهتان را دارند! به این موضوع حمایت میگویند.
– حضرت مسیح: راهی بیابید تا با آن بتوانید به انسانهای زیادی خدمت کنید، زیرا که خدمت به عدهی زیادی از انسانها، شما را به سوی بزرگی و عظمت هدایت میکند.
– ممکن است عده ای بگویند که حداکثر کاری که من میتوانم انجام دهم اینست که تنها به رتق و فتق امور خود بپردازم!البته این موضوع کاملا قابل قبول است اما شما از این طریق به بزرگی و عظمت دست پیدا نمیکنید.
– دیگران را در حل مشکلاتشان یاری دهید. چراکه اگر این کار را انجام دهید، مشکلات شما نیز حل میشود.
– موفقیت بستگی به میزان تمایل هر شخص در پیشرفت دارد.
– زیگ زیگلر: پول همه چیز نیست اما از نظر اهمیت،هم ردهی اکسیژن است!
– زیگ زیگلر: اگر به تعداد کافی،مردم را در جهت رسیدن به خواستههایشان حمایت کنید، آنگاه شما نیز میتوانید به خواستههای خود برسید!
– کتاب مقدس میگوید: هنگامی که دو یا سه نفر در قصد مشترکی توافق داشته باشند، آنگاه هیچ چیز غیرممکن نخواهد بود.
– عاملی که در کار کردن با دیگران به شما قدرت میدهد، بیان نقاط قوت یکدیگر است. مثلا اگر من یک عضو تازه وارد باشم و شما معرف من باشید، بیان نقاط قوت من توسط شما در یک جمع، باعث رشد و حرکت من خواهد شد و از من، انسان جدیدی خواهد ساخت.
– تشویق کردن افراد، برای روند رو به رشد آنها، یکی از اسرار تجارت به حساب میآید. هرچند این تشویقها ممکن است در حد یک قدردانی ساده در جمع و یا معرفی و تمجید از آن فرد باشد.
– تشویق کردن باعث ترغیب افراد به انجام کارهایی میشود که آنها را در حالت معمول انجام نمیدهند.
– در تجارت، آنچه که از پول با اهمیت تر است، ابتکار و خلاقیت است.
– ابتکار یعنی یافتن راه حلی دیگر. اگر راهی جواب نداد، راه دیگری بیابید.
– بشر قادر است تمام آرمانهای خود را محقق سازد، چراکه این آرمانها به وجود آمدهاند تا درانسان، انگیزش و پویایی ایجاد کنند.
– هر ارتباطی، نوعی معاملهی ساده است. ارتباط برقرار کردن، در ابتدا برای من آسان نبود. هنگامی که میخواستم نخستین معرفی کاری را انجام دهم، تمرکز ذهنی و روانی لازم را نداشتم. حتما همهی شما در چنین موقعیتی قرار گرفتهاید. دهانم را باز کردم، ولی برای مدتی هیچ چیزی نتوانستم بگویم! اما واکنش من این بود: دوباره سعی کردم!
– رازی که امروز مرا به این جایگاه رسانده، این است:بارها، بارها و بارها تلاش کردم!
– برقراری ارتباط و فن بیان را یاد بگیرید، این که چگونه میتوان با بیان کلمات مناسب، روی انسانهای دیگر تاثیرگذار بود.
– انگیزش بخشی یعنی ترغیب و تشویق افراد برای رسیدن به جایگاهی بالاتر از جایگاه کنونیشان؛ و این موضوع امکان پذیر است.
– یک راهبر، با بیان این جمله که ” تو میتوانی این کار را انجام دهی” میتواند دیگران را ترغیب کند.
– به کودکان و افرادتان این نکات را بیاموزانید:
کمک کنیم انسانها خود را آنگونه که هستند ببینند.اگراشتباهی مرتکب میشوند، آنها را باید متوجه اشتباهاتشان کنیم. هیچ کس نمیتواند با تکرار اشتباهاتش،امید به موفقیت داشته باشد.اشتباهات باید تصحیح شوند.
– شما باید همانند زندگی عمل کنید و به شایستگیها پاسخ دهید نه به نیازمندیها.
– به جای کار فردی، گروهی کار کنید.
– گروه هرچه قدرتمندتر باشد، ستیزه جویی در آن کمتر خواهد بود!
– کسی نمیتواند کس دیگری را تغییر دهد، بلکه این خود انسانها هستند که اگر بخواهند، میتوانند در خود تغییر ایجاد نمایند!
– سرمایه در تجارت چندان اهمیتی ندارد، بلکه این مهارتهای شماست که آیندهتان را رقم میزند.
– چیزی که همهی ما به آن نیاز داریم، پول کم و شجاعت زیاد است.
– من از همان ابتدا، بزرگ منشانه رفتار میکردم،درست مثل ثروتمندان، چراکه به مهارتها، شجاعت، ابتکار، کوشایی و قابلیتهای خود ایمان و باور داشتم و میدانستم که ثروتمند خواهم شد.
– بالاترین ارزش در زندگی، حساب بانکی، اتومبیل و یا خانه ای که در آن زندگی میکنید، نیست. بلکه بالاترین ارزش این است که خوب زندگی کنید.
– فهرست کوتاهی برای زندگی بهتر:
۱-ثمربخشی
۲-دوستان خوب
۳-معنویت
۴-هیچ چیز را نادیده نگیرید
۵-نیروهای نامرئی
۶-از خدا کمک بخواهید
– اگر شما نیز ایمان دارید،پس بیاموزید، عمل کنید و بیاموزانید.
– وینستون چرچیل: حقیقت زندگی انکارناپذیر است. زندگی، رنج و سختی به همراه دارد ولی شوق به زیستن، آنها را بی اثر میکند.
– اگر خوب زندگی کنید، درآمد خوب، وجههی خوب و شخصیتی جذاب خواهید داشت. پس پدیدههایی که باعث تغذیهی روح شما میشوند را نادیده نگیرید.
– انسان شریف و پاکدامن کسی است که برای دیگر انسانها اهمیت قایل باشد.
– هر کدام از ما رسالتی به عهده داریم.نوع بشر،این فرصت معجزه آسا را در اختیار دارد که بتواند در زندگی هم نوع خود، تحول ایجاد کند و او را از خواب غفلت بیدار سازد.
– تنها عبارتی که لازم است با خود تکرار کنید،آن است که به خود بگویید: من در زندگی،در آن جایگاهی قرار ندارم که میخواهم باشم، یک چیزی در زندگی من درست نیست و آن نگرش اشتباه من است! به محض آن که این موضوع را فهمیدید، زندگی شما کاملا تغییر خواهد کرد.
– مرور کردن تجربیات، باعث باارزش تر شدن آنها برای آینده میشود. من اسمش را میگذارم ” گوش دادن مجدد به نوار خاطرات “.
– به ندرت اتفاق میافتد که میزان درآمد، از رشد شخصی، فراتر رود.
– دوقلوهای کشندهی موفقیت، حرص و بی صبری هستند.
– موفقیت یک چیز جادویی و سحرآمیز نیست. موفقیت دست یافتنی است.
– به محض آن که گشایش اتفاق افتاد، نظمهای جدیدی برای خودتان وضع کنید. به محض این که به یک هدف رسیدید،به دنبال هدف دیگر بروید. فقط صبوری پیشه کنید و آگاه باشید که در وقت مقتضی، شما به اهداف خود خواهید رسید!
- ۹۴/۰۳/۲۲