داستان دو فنجان قهوه
امیر بیات | سه شنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۵۱ ق.ظ
پروفسور فلسفه با بسته سنگینی وارد کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود را روی میز گذاشت.
وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای، یک شیشه بسیار بزرگ از داخل بسته برداشت و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد.
سپس از شاگردان خود پرسید که، آیا این ظرف پر است؟
- ۰ نظر
- ۱۲ آبان ۹۴ ، ۰۹:۵۱