خلاصه کتاب راز نوشته راندا برن
یک سال پیش، زندگی در اطرافم فرو ریخت. تا حد مرگ کار میکردم، پدرم به طور ناگهانی مرد و روابطم با همکاران و دوستانم به هم ریخت. در ناامیدی به نکته کوچکی اطمینان داشتم و آن رسیدن به گشایشی بزرگ بود. بارقه ای از رازی بزرگ- راز زندگی- به من داده شد. این بارقه کتابی قدیمی و صد ساله بود که دخترم هیلی به من هدیه داد و باعث شد “راز” را در تاریخ دنبال کنم. نمیتوانستم باور کنم که انسانهای بسیاری آن را میدانستند. آنها افراد بزرگی در تاریخ بودند: افلاطون، شکسپیر، نیوتن، هوگو، بتهوون، لینکن، امرسون، ادیسون و انیشتن. من ناباورانه از خودم پرسیدم: “چرا همه مردم این را نمیدانند؟” شوقی برای در میان گذاشتن “راز” با جهان داشتم و به جستجوی انسانهای زنده ای که “راز” را میدانستند، پرداختم. آنها یکی پس از دیگری ظاهر شدند. من یک جاذب شده بودم…
راز قانون جاذبه است!
هرچه که وارد زندگی شما میشود، شما آن را جذب کردهاید با همان تصویری که از آن در ذهن داشتهاید. آنچه کسب میکنید چیزی است که به آن فکر کردهاید. هر چه از ذهن شما میگذرد به سمت خود جذب میکنید.
“هرکدام از اندیشههای شما موضوعی واقعی و یک نیروست.”
این قانون از ازل تا ابد خواهد بود و قانونی است که کل نظم دنیا، لحظه لحظه زندگی و تجربیات شما را شکل میدهد. مهم نیست چه کسی و کجا باشید، قانون جاذبه همه تجربیات زندگی شما را شکل میدهد و این قانون نیرومند همه این اعمال را از طریق اندیشه شما انجام میدهد. شما تنها کسی هستید که از طریق اندیشههایتان به قانون “راز” جامه عمل میپوشانید.
- ۹۴/۰۴/۱۵